يكشنبه يازدهم فروردين ماه يكهزار و سيصد و نو و دو

هواللطيف

آدما يه وقتايي پناه ميارن به نوشتن ، يه وقتايي كه حرفاشون گفتني نيس ،يا شايد شنفتني نيس يا موقعش نرسيده كه بگي ، يا وقتي كه مخاطب حرفات در دسترست نيس. نمي دونم الان كدومشونه!ولي تصميم گرفتم پناه بيارم به نوشتن ! يه جور عجيبيم ، خوشحال نيستم ، ناراحتم فك مي كنم نيستم ولي يه چيزي دلم رو سخت مي فشاره! 

 خيلي مسخرست ، شايدم مسخره نيس ولي من اصلا خوشم نمياد اين آدماي تو رابطه بيان تو محيط هاي عمومي از دلتنگي بنويسن از تنهايي از بي هم زبوني ! گيرم كه يه همچين حسايي هم به آدم دست بده، لزومي نداره بياي تو فيسبوك و گودر(كه البته خدابيامرز شد!) و گوگل پلاس اين حسات رو جار بزني! فك نمي كني اون طرف مقابل رابطت چه حس بيهودگي بش دست ميده اين شكلي!حس اين كه انقدر بي مصرف بوده كه حتي نتونسته برات يه همزبون خوب باشه كه مجبور شدي بياي تو مجامع عمومي دنبال همدرد و همزبون بگردي

كلا سر و كله زدن با آدم هاي ايده آل گرا خيلي سخته ، يعني تو داري تمام تلاشت رو مي كني براي خوب بودن رابطتون و براي كسب رضايت طرف مقابلت ، بعد اون بر مي گرده مي گه بهت كه آدم ايده آليستي كه به هشتاد درصد خواسته هاي خودش برسه انگار كه به هيچ كدومشون نرسيده ،چرا؟ چون تماميت طلبه، آرمان گراست و حسش اينه كه يا همه چي يا هيچي! حالا اين كه طرف مقابل داره چقد گذشت مي كنه و يه چيزايي رو ناديده ميگيره تو اين رابطه كه اون آدم ايده آل گراهه خوش باشه به خودش ربط داره !

يه چيزي هم راجع به خودم ميخواستم بگم! من اصولا آدم كم حرفيم، يعني خيلي قبل حرف زدنام فك ميكنم و تا يه چيزي برام خيلي مهم نباشه نمي گم.البته مواردي خلاف اين هم ديده شده ولي اگر قرار باشه كه من شروع كننده يه صحبتي باشم در اكثر مواقع اين شكليه! حالا وقتي يه همچين آدم كم حرفي داره يه صحبتي رو پيش مي كشه قطعا خيلي ذهنش رو درگير كرده كه داره اين مساله رو عنوان مي كنه ، پس خيلي زياد نياز داره كه مخاطبش حرفش رو جدي بگيره. اين ويژگيم باعث يه اتفاق ديگه هم ميشه و اون اينه كه يه همچين حسي رو راجع به صحبت بقيه آدم ها هم دارم. يعني وقتي يكي داره راجع به يه موضوعي صحبت مي كنه حسم اينه كه اين موضوع خيلي براش مهم بوده و خيلي ذهنش درگيره اين ماجراس! پس بيشترين حد توجهم رو به صحبتاي طرف مقابلم اختصاص ميدم و اين باعث ميشه انتظار داشته باشم بقيه آدم ها هم اين شكلي با هام برخورد كنن، كه اكثر اوقات فقط باعث سرخوردگي ميشه . چون آدما اصولا اين شكلي نيستن!

ديگه اين كه الان غرمه!ديگه تر اين كه درهم برهمي حرفام به  خودم ربط داره ديگه ترتر اين كه فعلا بايد به يه كارايي برم برسم و فرصت ندارم بيشتر بنويسم.آره...

فعلا همين

تا بعد